استخراج

در اين مقاله به بررسي تنگل (Tangle) يكي از فناوري هاي توزيع شده كه رقيب بلاكچين است، مي پردازيم.

برخي از ويژگي ها ، مانند سازوكار اجماع ، و نحوه ايجاد تغييرناپذيري داده ها ، Blockchain را به يك بخش فوق العاده قدرتمند از فناوري دفتر توزيع شده (DLT) تبديل كرده است. بدون اين دو مفهوم ، بلاكچين موفق نخواهد بود.مطالعات نشان داده كه Blockchain امروز مانند موتورهاي ديزل قديمي است: محكم و ايمن است ، اما خيلي راحت و سريع نيست.

فناوري هاي جايگزين

سه فناوري جديد ظهور كرده اند كه جايگزيني براي بلاك چين هستند: Tangle و Hashgraph و Holochain . هر سه آنها تضمين مي كنند كه راه حل هايي براي رفع مشكلات Blockchain ارائه دهند.

يكي از نقاط قوت Blockchain قابليت اجراي متوالي آن است: يك بلاك استخراج شده – كه پس از تأييد اكثريت جامعه Blockchain – بر ديگري بنا شده است. بلوك بعدي در بالا قرار مي گيرد و بلوك قبلي ديگر نمي تواند تغيير كند. اين روش از انشعابات جلوگيري مي كند. اما اين توالي روند ساخت بلاك را نيز بشدت كند مي كند.

فناوري هاي دفتركل توزيع شده

اگر طبيعت اين فرآيند را اعمال كند ، برخي از انسان ها وجود نداشتند: ساخت يك سلول فقط پس از پايان سلول ديگر ، كارايي لازم براي ايجاد موجودات زنده را ندارد. در عوض طبيعت تقسيم سلولي همزمان را اعمال مي كند. علاوه بر اين ، طبيعت فقط اطلاعاتي را به سلول بعدي منتقل مي كند كه مربوط به آن سلول است. اما در Blockchain ، اساساً كل تاريخچه تمام سلول هاي قبلي به سلول بعدي منتقل مي شود.

جهت مشاهده ادامه مقاله به آدرس وب سايت فكت كوينز مراجعه نماييد

در اين مقاله به بررسي تنگل (Tangle) يكي از فناوري هاي توزيع شده كه رقيب بلاكچين است، مي پردازيم.

برخي از ويژگي ها ، مانند سازوكار اجماع ، و نحوه ايجاد تغييرناپذيري داده ها ، Blockchain را به يك بخش فوق العاده قدرتمند از فناوري دفتر توزيع شده (DLT) تبديل كرده است. بدون اين دو مفهوم ، بلاكچين موفق نخواهد بود.مطالعات نشان داده كه Blockchain امروز مانند موتورهاي ديزل قديمي است: محكم و ايمن است ، اما خيلي راحت و سريع نيست.

فناوري هاي جايگزين

سه فناوري جديد ظهور كرده اند كه جايگزيني براي بلاك چين هستند: Tangle و Hashgraph و Holochain . هر سه آنها تضمين مي كنند كه راه حل هايي براي رفع مشكلات Blockchain ارائه دهند.

يكي از نقاط قوت Blockchain قابليت اجراي متوالي آن است: يك بلاك استخراج شده – كه پس از تأييد اكثريت جامعه Blockchain – بر ديگري بنا شده است. بلوك بعدي در بالا قرار مي گيرد و بلوك قبلي ديگر نمي تواند تغيير كند. اين روش از انشعابات جلوگيري مي كند. اما اين توالي روند ساخت بلاك را نيز بشدت كند مي كند.

فناوري هاي دفتركل توزيع شده

اگر طبيعت اين فرآيند را اعمال كند ، برخي از انسان ها وجود نداشتند: ساخت يك سلول فقط پس از پايان سلول ديگر ، كارايي لازم براي ايجاد موجودات زنده را ندارد. در عوض طبيعت تقسيم سلولي همزمان را اعمال مي كند. علاوه بر اين ، طبيعت فقط اطلاعاتي را به سلول بعدي منتقل مي كند كه مربوط به آن سلول است. اما در Blockchain ، اساساً كل تاريخچه تمام سلول هاي قبلي به سلول بعدي منتقل مي شود.

جهت مشاهده ادامه مقاله به آدرس وب سايت فكت كوينز مراجعه نماييد

چرا اثبات اهميت(PoI) مطرح شد؟

در مقالات قبلي به بررسي الگوريتم هاي اثبات كار و اثبات سهام پرداختيم.در هر دوي اين الگوريتم ها هر فرد بسته به ميزان قدرت پولي خودش مي تواند در تاييد بلاكها نقش داشته و پاداش دريافت كند.در اثبات كار بايد قدرت سخت افزاري بالا براي استخراج و در اثبات سهام مقدار زيادي سهم داشته باشد.بنابراين در هر دو شانس افراد ثروتمندتر بيشتر است چون منابع آنها بيشتر است. در اين مقاله به بررسي اثبات اهميت مي پردازيم.

نسخه هاي اصلاح شده بسياري از PoS وجود دارد كه براي غلبه بر اين مشكل پيشنهاد مي شود. Proof-of-Authority (PoA) از اعتبار به عنوان مرجع استفاده مي كند. فردي كه بيشتربن اعتبار را دارد بيشترين شانس را براي كشف يك بلاك دارد. چگونگي تعيين اختيارات به عوامل ديگري غير از ثروت بستگي دارد.

راه حلي براي مشكلات اثبات كار و اثبات سهام

بلاكچين نم (NEM) كه ارز ديجيتال آن با نام  زم (XEM) معرفي شد، متوجه اين مشكل شد و PoI را به عنوان جايگزيني براي PoW و PoS معرفي كرد. مانند PoA ، PoI سعي دارد از منابع ديگري غير از ثروت نيز استفاده كند. با اين وجود ، به نظر مي رسد ثروت مهمترين ملاك براي موفقيت آميز برداشت بلوك و دريافت پاداش است.

جهت مشاهده ادامه مقاله به آدرس وب سايت فكت كوينز مراجعه نماييد.

تئوري CAP كه به عنوان قضيه Brewer نيز شناخته مي شود ، توسط Eric Brewer در سال 1998 به عنوان يك نظريه مطرح شد. در سال 2002 ، توسط Seth Gilbertو Nancy Lynchبه عنوان يك قضيه اثبات شد.

اين تئوري شامل سه ويژگي زير است:

سازگاري(consistency):  سازگاري يك ويژگي است كه اطمينان مي دهد همه گره ها در يك سيستم توزيع شده يك كپي واحد و يكسان از داده ها دارند.

در دسترس بودن ( Availability) : به اين معني است كه گره هاي موجود در سيستم ، براي استفاده در دسترس هستند و درخواست هاي دريافتي را مي پذيرند و در صورت لزوم بدون هيچ گونه خطايي پاسخ مي دهند. به عبارت ديگر ، داده ها در هر گره در دسترس هستند و گره ها به درخواست ها پاسخ مي دهند.

تحمل پارتيشن ( Partition tolerance): تحمل پارتيشن اطمينان مي دهد كه اگر گروهي از گره ها به دليل خرابي شبكه قادر به برقراري ارتباط با گره هاي ديگر نباشند ، سيستم توزيع شده به درستي به كار خود ادامه مي دهد.

تئوري CAP بيان مي كند كه هر سيستم توزيع شده نمي تواند به طور همزمان از سه ويژگي سازگاري ، در دسترس بودن و تحمل پارتيشن برخوردار باشد و فقط امكان فراهم كردن دو گزينه وجود دارد.

جهت مشاهده ادامه مقاله به آدرس وب سايت فكت كوينز مراجعه نماييد.